روش های نوین درمان افسردگی و استرس
به گزارش یادداشت سریع، تحریک عصبی ممکن است نوعی درمان تازه برای افسردگی باشد. آیا می خواهید جلوی فروریزش ناشی استرس COVID-19 را بگیرید؟ مغز خود را تربیت کنید.
سازمان بهداشت دنیای (WHO) می گوید: افسردگی یک مشکل فزاینده در کانادا و جاهای دیگر است و امروزه یکی از مهم ترین موضوعات بهداشت عمومی است. همه گیری COVID-19 و اقدامات مهار متعاقب آن بر سلامت روان افراد تأثیر داشته و شرایطی را ایجاد نموده است که با افزایش نرخ خودکشی همراه است.
متأسفانه، درمان های خط مقدم افسردگی، مانند روان درمانی و دارو، برای بخش بزرگی از بیمارانی که تحت مراقبت هستند بی نتیجه بوده است.
با این حال، نوع تازهی از درمان امیدوار نماینده است: تحریک عصبی. در این جا، یک تکنسین در یک کلینیک، سیم پیچی مغناطیسی را راهنمایی می نماید و چند صد پالس الکترو مغناطیسی را به یک منطقه خاص از مغز منتقل می نماید. درمان ها بدون درد هستند، شامل هیچ جراحی یا عوارض جانبی قابل توجهی نیستند، و کمتر از یک ساعت در روز طول می کشند. نتایج چشم گیر است. اما آیا این طور نیست که این بیش از این که درست باشد خیلی خوب است؟
برای از بین بردن روز به روز استرس، مغز خود را برای پذیرش انعطاف پذیری آموزش دهید.به عنوان استاد علوم اعصاب در بخش زیست شناسی دانشگاه اتاوا و محقق وابسته در انستیتوی تحقیقاتی کرمبیل در تورنتو، تحقیقاتمان در فیزیک غیر خطی، ما را به پیچیدگی و غنای باور نکردنی سیستم های بیولوژیکی، به ویژه در علوم اعصاب رهنمون نموده است.
با استفاده از ریاضیات و قدرت محاسبه عددی، می توان نه تنها نحوه کار مغز در سطح سلولی بلکه بعلاوه سازمان دهی شبکه گسترده آن و مواردی که ممکن است در اثر وجود بیماری هایی از جمله افسردگی فاقد آن باشد را بهتر درک نمود. این می تواند به شناسایی راه های تازه برای درمان و آزمایش اثر بخشی آنها به وسیله شبیه سازی یاری کند. این یک وظیفه بزرگ است که با همکاری یک تیم بین رشته ای از محققان در سراسر دنیا در حال کار بر روی آن هستیم.
بازگشت تحریک نورون
در طول دهه گذشته، درمان های پزشکی شامل تحریک عصبی یا تحریک الکترو مغناطیسی مغزی، دو باره در علوم اعصاب و روان پزشکی ظاهر شده اند.پس از روزهای کدر درمان تشنج و سایر روش ها، که فشار مطبوعاتی نسبتاً بدی را در پی داشتند، تحریک الکتریکی یا مغناطیسی نورون ها با استفاده از یک رویکرد بسیار پیچیده تر و جریان های الکتریکی بسیار پایین تر، سعی در بازگشت دارد. در نتیجه، تحریک عصبی در درمان افسردگی اهمیت فزاینده ای پیدا می نماید و به نظر می رسد که اثر بخشی آن در بسیاری از بیماران از روش درمان با دارو بیشتر است.
روش هایی مانند تحریک مغناطیسی به وسیله جمجمه یاtranscranial magnetic stimulation (TMS) جایگزین های بی خطر و بدون درد برای درمان های دارویی سنتی هستند. علاوه بر این، آنها عملاً هیچ عارضه جانبی ندارند و بینش تازهی در خصوص دستکاری و کنترل فرایندهای شناختی ارائه می دهند.
متاآنالیزهای اخیر اثرات مثبت و ماندگار درمان های تحریک عصبی TMS را بر بیماران مبتلا به افسردگی معین نموده است، و بعضی از آنها تا یک سال پس از درمان مزایایی را تجربه کردند.
درمان های اثبات شده
این روش های درمانی اکنون به وسیله بسیاری از سازمان های نظارتی تأیید شده و استفاده بالینی از تحریک عصبی در بسیاری از کشورها در حال افزایش است. به طور خاص، دستگاه های قابل حمل TMS در حال توسعه و در مرحله تأیید گسترده بهداشت و قابل دسترسی هستند. این دستگاه ها به بیماران این امکان را می دهد که بدون احتیاج به مراجعه هر روزه به کلینیک، مانند آن چه در حال حاضر صورت می گیرد، در خانه خود را معالجه نمایند.تصویر: زنی جلوی دستگاه نشسته و بازوی دستگاه در کنار سرش کشیده شده است. تحریک عصبی داخل جمجمه. (بابروف / ویکی مدیا)
با این حال، یک چالش اساسی به جای مانده است: نحوه کنترل دقیق فعالیت مغز. در چه منطقه های از مغز و از چه نوع سیگنال های مغناطیسی باید برای تسکین علائم بیماران استفاده گردد؟ زیرا علی رغم نتایج شگفت انگیز و پیشرفت های امیدوار نماینده، هنوز درک درستی از مکانیسم های تحریک عصبی وجود ندارد. چرا؟
TMS از یک سیم پیچ برای ایجاد یک میدان مغناطیسی استفاده می نماید که باعث ایجاد جریان الکتریکی در مغز می گردد. نورون ها سلول هایی هستند که با استفاده از تکانه های الکترو شیمیایی مکرر با هم ارتباط برقرار می نمایند. مغز عضوی با عملنمودهای الکتریکی است. بنابراین میدان های مغناطیسی می توانند بر ارتباط و مراوده بین منطقه ها مختلف مغز تأثیر بگذارند و - از لحاظ تئوری - عملکرد آنها را بازیابی یا متعادل نمایند.
مغز برای از بین بردن احساسات گیر نموده کوشش می نماید و ما دچار استرس می شویم.مغز، که متشکل از میلیاردها نورون با پویایی مداوماً در حال تغییر است، یک شبکه فوق العاده پیچیده می باشد. بنابراین تحریک عصبی برای محققان و پزشکان، کاملاً مسئله ساز است، از جمله در خصوص این که کجا باید تحریک گردد و چگونه. این مسئله به حدی جدی است که بسیاری از پیشرفت ها به صورت تجربی با استفاده از روش آزمون و خطا انجام می گردد.
یک محاسبه ریاضی
ریاضیات، درگیر در این ماجراجویی بین رشته ای است. چه می شد اگر به وسیله مدل های ریاضی مدارهای مغزی، می توانستیم درک کنیم که تحریک چگونه بر سلول های عصبی تأثیر می گذارد و تأثیرات آن چگونه توسعه می یابد؟با تلفیق داده های تصویر برداری مغز مانند رزونانس مغناطیسی و الکترو انسفالوگرام، می توان از ریاضیات برای ایجاد شبیه سازی های عددی برای درک بهتر تأثیر تحریک عصبی بر فعالیت عصبی استفاده کرد. این یک رویکرد امیدوار نماینده است که در واقع می تواند به ما اجازه دهد که از رمز و راز در نظر گرفتن مغز به عنوان یک آونگ گره گشایی کنیم!
برای درک بهتر مطلب، اجازه دهید کمی به عقب برگردیم.
فعالیت نورون ها در مغز اصلاً تصادفی و نامنظم نیست. بلکه بر عکس، سلول های عصبی در قسمت های خاصی از مغز فعالیت خود را هماهنگ نموده و همزمان واکنش نشان می دهند. فعالیت آنها از لحاظ زمانی با هم همگام می گردد. این همگام شدگی سلول های عصبی در مغز، در ذره بین تصویر برداری پزشکی به صورت موج یا نوسانات بسیار معینی ظاهر می گردد که به آنها ریتم مغز نیز گفته می گردد.
فعالیت مغز مانند آونگ در نوسان است و این حرکت مداوم به جلو و عقب به ما امکان می دهد تا فرآیندهای عصبی را در عمل ببینیم. ریتم مغز مانند یک موج در برکه، پویاست و با توجه به حالات شناختی ما تغییر می نماید. آنها در طی یک کوشش مداوم فکری، در هنگام فعالیت بدنی و در هنگام خواب یا مدیتیشن متفاوت خواهند بود.
امید برای مقابله با بیماری های زوال سیستم عصبی
محققان بر این باورند که امواج مغزی در بیشتر فرآیندهای مغز نقش دارند. بعلاوه به نظر می رسد که همین ریتم ها در بسیاری از بیماری های زوال سیستم عصبی حضور ندارند. آنها می توانند غایب باشند، یا این که بیش ار حد قوی و یا بیش از حد کند باشند.اگر بتوانیم با یاری تحریک عصبی این ریتم ها را کنترل کنیم چه؟ این یک فرضیه در حال ظهور است و به وسیله بعضی از محققان تحریک عصبی ارائه شده است. آنها با استفاده از ریاضیات پیشرفته و شبیه سازی های رایانه ای می خواهند بفهمند که چگونه می توان بر هماهنگی بین سلول های عصبی تحت شبکه تأثیر گذاشت و تا چه حد می توان از تحریک الکترو مغناطیسی برای کنترل ریتم مغز و ایجاد درمان برای اختلالاتی عصبی مانند مولتیپل اسکلروزیس، پارکینسون، اسکیزوفرنی و افسردگی استفاده کرد.
ممکن است به دو واکسن احتیاج داشته باشیم: یکی برای محافظت از ما در برابر ویروس کرونا و دیگری برای مقابله با اثرات سمی استرس بیش از حد ناشی از این ویروس.این تحقیق ممکن است به درک بهتری از نقش این ریتم ها در عملکرد مغز، که در واقع کدهایی هستند که سلول های عصبی برای برقراری ارتباط با یک دیگر از آنها استفاده می نمایند، و درک بهتر آن چه از سیستم عصبی در بعضی بیماری ها وجود ندارد، منجر گردد. بعلاوه این ممکن است به ما اجازه دهد از تحریک عصبی برای افزایش ظرفیت محاسباتی این شبکه های عصبی استفاده کنیم، و در نتیجه توانایی های شناختی و خلاقیت را افزایش دهیم. داستان علمی - تخیلی شاید ... اما نه کاملاً.
جلو گیری از فرو پاشی ناشی از استرس همه گیری COVID-19
تصویر: محیط پر استرس امروز فرصتی برای تنظیم مجدد نحوه برخورد مغز ما با موقعیت های استرس زاست. CasarsaGuru / iStock
بگذارید این را بپذیریم: اکنون همه ما تحت استرس هستیم. عدم اطمینان و تهدیدهای مداوم برای سلامتی، پیرامون بیماری همه گیر ویروس کرونا، زندگی ما را تهدید و بعضاً نابود نموده است.
ممکن است به دو واکسن احتیاج داشته باشیم: یکی برای محافظت از ما در برابر ویروس کرونا و دیگری برای مقابله با اثرات سمی استرس بیش از حد ناشی از این ویروس. آیا می توانیم مغز خود را آموزش دهیم تا از ایجاد استرس در مغز ما جلوگیری کند. اگر چنین گردد آیا می توانیم هر چه سریع تر از استرس فاصله بگیریم - و حتی بذر خِرَد ناشی از تجربه را در خود بکاریم؟
شاید چنین باشد. تحقیقات علوم اعصاب به مدارهای واکنش دهنده استرس در مغز احساسی به عنوان محرک استرس سمی اشاره می نماید. این مدارها از سلول هایی عصبی ساخته شده اند که می توانند ما را به سمت پاسخ بی تأثیر به استرس رهنمون شوند. با شروع به کارشان، آنها آبشاری از مواد شیمیایی استرس را رها می نمایند. و به جای این که مغز یک سمفونی از فرآیندهای خود تنظیمی مؤثر و تعدیل نماینده را تنظیم کند، ما گروه گاراژی از بی نظمی و افراط داریم، که می تواند باعث استرس مزمن و افزایش نرخ مسائل عاطفی، رفتاری، اجتماعی و جسمی گردد.
به عنوان استاد روان شناسی سلامت، ما روی آموزش مغز عاطفی کار می کنیم تا به مردم در غیر فعال سازی سیم کشی مدارهای اضافی فشارهای روانی یاری کنیم.
یک بحران تازه در سلامت عاطفی
بیش از یک قرن است که دانشمندان در حال کاوش در این موضوعات هستند. حدود 100 سال پیش، روانکاو، زیگموند فروید حدس زد که مسیرهای مغزی باعث مسائل عاطفی و رفتاری می گردد. تام اینسل، به عنوان مدیر انستیتوی ملی بهداشت روان از سال 2002 تا 2015، خواهان انقلابی در روان پزشکی با استفاده از علوم اعصاب برای تمرکز بر روی مدارهای معیوب بود. ابتکار مغز کاخ سفیدی (White House BRAIN)، که در سال 2013 شروع شد، برای بهبود درک و درمان تعدادی از اختلالات، به شدت مشغول ترسیم میلیاردها نورون مغز و ارتباطات آنها با یک دیگر بوده است.سپس COVID-19 آمد و ناگهان 70٪ از جمعیت ایالات متحده در یک مطالعه شاخص ملی در آوریل، به طور میانه تا شدید پریشان حال تشخیص داده شدند. این رقم، فقط دو سال قبل، حدبیشتر 22٪ بود.
با تلفیق داده های تصویر برداری مغز مانند رزونانس مغناطیسی و الکترو انسفالوگرام، می توان از ریاضیات برای ایجاد شبیه سازی های عددی برای درک بهتر تأثیر تحریک عصبی بر فعالیت عصبی استفاده کرد. با هجوم بحران سلامت عاطفی بر ما، مردم می توانند از مزایای یاد گیری در خصوص مسئولیت این مدارهای فراوری استرس و لزوم و روش خاموش کردن آبشار شیمیایی استرس سمی، بهره مند شوند.
درک مغز احساسی
بیشتر ما نمی دانیم که مدارهای عصبی در مغز احساسی ما - سیستم لیمبیک و سیستم های حافظه ناخودمطلع در آن چه که بعضا مغز خزنده نامیده می گردد - مهمترین عوامل کنترل نماینده پاسخ های عاطفی ما در زندگی روزمره هستند.وقتی محرک به مغز می رسد، اقدام به فعال سازی مدارهای مقاوم در برابر فشار، آرام نماینده های داخلی و التیام دهنده ها یا مدارهای واکنش دهنده استرس، که باعث ایجاد فشارهای سمی می شوند، می نماید.
مغز قوی ترین مدار را فعال، و سپس پاسخ های ما را کنترل می نماید. اگر این یک مدار، واکنشی را تحریک کند، احساسات شدیدی را به وجود می آورد که پردازش آنها چالش برانگیز است، به ویژه این که استرس، عملکرد بخشی از مغز ما را که مسئول تفکر و برنامه ریزی سطح بالاتر است، به خطر می اندازد. مغز برای از بین بردن احساسات گیر نموده کوشش می نماید و ما دچار استرس می شویم.
شرایط بدتر می گردد. هر چه این سیم های واکنش دهنده فشار بیشتر فعال شوند، احتمال فعال شدن سیم های دیگر واکنشگر تنش نیز بیشتر می گردد. یک مدار می تواند مدار دیگری را تحریک کند، که این می تواند باعث اضطراب، بی حسی، افسردگی و خصومت گردد که به نوبه خود می تواند ساعت ها یا روزها ما را در خود غرق نماید.
این مدارهای واکنش پذیر تنش مسئله دار، در طی تجارب نامطلوب کودکی، و تجارب بعدی فشار بیش از حد، رمزگذاری می شوند. انزوای اجتماعی و پناه بردن به محل انزوا و عدم اطمینان اقتصادی و معیشتی و بهداشتی باعث تقویت این سیم های معیوب شده و بحران همه گیری را به یک دستگاه مرکز رشد مجازی برای واکنش بیشتر مغز ما تبدیل نموده و ما را برای یک بحران در سلامت عاطفی آماده نموده است.
چگونه مغز تحت فشار را دو باره آموزش دهیم
سیم های استرس در مغز احساسی به وسیله پلاستیک عصبی وابسته به تجربه تغییر می نمایند - مغز با انعطاف پذیری یاد می گیرد که انعطاف پذیر باشد. کافی است وقتی دچار استرس می شوید، با استفاده از تکنیک های احساسی، انتظارات غیر معقول و درایوهای ناخواسته ذخیره شده در آن مدار را کشف کنید و آنها را تغییر دهید.در این جا یک تکنیک ارائه می گردد: اول، به طور خلاصه از آن چه شما را آزار می دهد شکایت کنید. به عنوان مثال: من نمی توانم جلوی شماتت خودم را، برای همه کارهای اشتباهی که انجام داده ام، بگیرم. این سیم، واکنشی را فعال می نماید که پاسخ معیوبی را رمز گذاری نموده، و انجام سیم کشی مجدد را امکان پذیر می سازد.
سپس، به سرعت احساسات خود را ابراز کنید. با یک انفجار عصبانیت شروع کنید، که استرس را کاهش می دهد و مغز متفکر را تحت فشار قرار می دهد تا درغور کردن، خروج از محدوده، و یا تجزیه و تحلیلِ زیاد، گیر نکند. توجه داشته باشید که پس از آن می توانید در کنار احساسات منفی قوی و استرس دار خود، که پس از آن به سرعت جریان می یابند، حضور داشته باشید. می توانید به وسیله آنها، با تمام کردن عبارات ناقصی مانند من از این ناراحت هستم که ...، من می ترسم که ...، یا من احساس گناه می کنم که ...، با خودتان صحبت کنید.
این انتشار عاطفی ساده می تواند استرس شما را کاهش دهد و انتظار غیر منطقی قبلاً ناخودمطلع رمز گذاری شده در مدار، در فکر مطلع شما ظاهر می گردد. با باز شدن سیم، می توانید انتظار را به یک انتظار معقول تغییر دهید. به عنوان مثال، من ایمنی خود را از سخت گیر بودن نسبت به خودم به دست می آورم را به من امنیت خود را از مهربانی با خودم به دست می آورم تغییر دهید. به این ترتیب پیش ران ناخواسته ای که استرس شما را تقویت می نماید کمرنگ می گردد.
در گام های کوچک اما مهم، برای از بین بردن روز به روز استرس، مغز خود را برای پذیرش انعطاف پذیری آموزش دهید.
تاب آوری در برابر استرس به عنوان یک مسئولیت اجتماعی
تحقیقات نشان داده است که احساسات منتقل شده در طی گفتگوی اجتماعی می توانند انتها به احساسات گروهی در مقیاس بزرگ تبدیل شوند. ما می توانیم حتی ناخودمطلع استرس را به دیگران منتقل کنیم، و بسیار شبیه سرایت اعتیاد به دود، سرایت استرس نیز باعث نگرانی است.من در ممارست های بالینی خود تعجب می کردم که چگونه مردم به سرعت استرس را با مسئولیت اجتماعی پیوند می زنند. یک مدیر شرکت فناوری می گفت: خاموش کردن استرس من برای خودم خوب است، و من را از ایجاد استرس در خانواده باز می دارد و این کاری است که من برای کشورم انجام می دهم. ما ملتی تحت فشار هستیم و من می خواهم بخشی از راه چاره باشم.
تاب آوری در برابر استرس به عنوان پایه ای برای سلامتی
حتی اگر اضافه بار ناشی از استرس علت اصلی بسیاری از مسائل بهداشتی باشد، مدل فعلی درمان علائم استرس به جای روش معقول سیم کشی مجدد پاسخ استرس مغز، درمانی پایدار نیست.در طول دهه گذشته، درمان های پزشکی شامل تحریک عصبی یا تحریک الکترو مغناطیسی مغزی، دو باره در علوم اعصاب و روان پزشکی ظاهر شده اند.در بعضی موارد، اعتیاد مراقبت های بهداشتی به استفاده از داروها و روش ها برای درمان مسائل سلامتی ناشی از استرس، به سم زدایی احتیاج دارد. ممکن است تأکید تازهی بر آموزش مغز عاطفی برای انعطاف پذیری ظاهر گردد.
اگر بتوانیم مغز خود را برای زمان های پر استرسی که در آن زندگی می کنیم دو باره راه اندازی کنیم، تقریباً همه جنبه های زندگی بهبود می یابند. انعطاف پذیری می تواند شبکه ایمنی بهداشت داخلی مورد احتیاج را فراهم کند.
منبع: جِرِمی لِفِبوِر، لاورل مِلین، LUniversité dOttawa/University of Ottawa، University of California, San Francisco
منبع: راسخون