ناگفته هایی از شروع تا سرانجام یک نابغه، 90 دقیقه با بهداد سلیمی

به گزارش یادداشت سریع، بهداد سلیمی پس از خداحافظی از دنیای قهرمانی که با وجود سختی های کنار گذاشتن ورزش حرفه ای، شیرینی خاصی برای خودش داشت، حرف های خواندنی در مورد بسیاری مسائل از زندگی شخصی و دنیای پدرانه اش گرفته تا تیم ملی و وزنه برداران دیگر بازگو کرد.

ناگفته هایی از شروع تا سرانجام یک نابغه، 90 دقیقه با بهداد سلیمی

به گزارش خبرنگاران، بعد از 12 سال، به جای سر و کله زدن با وزنه هایی که می توانستند او را روی سکوی قهرمانی قرار دهند، این روزها سعی می نماید خودش را با کارهای دیگری سرگرم کند. با این حال دلتنگی اش برای تمرینات طاقت فرسا و حتی همان سالن تمرین قدیمی و میله و صفحه های فرسوده چیزی نیست که بتواند پنهان کند و شاید در این شرایط تنها چیزی که او را آرام می نماید، برآورده شدن یکی دیگر از آرزوهای ورزشی اش باشد؛ خداحافظی آن هم با طلا.

بهداد سلیمی پس از دل کندن از دنیای قهرمانی فعلا تصمیم دارد استراحت کند و وقت بیشتری را با خانواده بگذارد. قبل از اینکه او بخواهد سر خود را با فعالیت های دیگری شلوغ کند، مهمان خبرنگاران بود. او از همه چیز گفت؛ از دلتنگی هایش برای اردو و برنامه اش برای آینده گرفته تا بحث گرانی و مشکل نبود پوشک بچه که گریبان او را هم گرفته است.

سلیمی با صبرو حوصله پاسخگوی تمام سوالات خبرنگار خبرنگاران بود که در ادامه گفتگوی خبرنگاران با بهداد سلیمی را می خوانید.

دوران پس از خداحافظی با دنیای قهرمانی چطور می گذرد؟

سخت می گذرد. با بیکاری (با خنده). سعی می کنم با خانواده ام مشغول باشم و بیشتر به آن برسم. کم کم هم سعی می کنم به سمت کارهای جدید بروم.

چه کارهایی؟ حرف و حدیث در مورد شما زیاد است. از حضور در شورای شهر گرفته تا ریاست فدراسیون.

قطعا از وزنه برداری جدا نمی شوم. تمام تجربیات و علاقه ام در وزنه برداری خلاصه می گردد. حالا باید دید چه فرصت هایی پیش می آید که به وزنه برداری یاری کنم. قطعا می خواهم مدتی استراحت کنم و بعد ببینم چه پیشنهاداتی می گردد و در چه حوزه هایی می توان فعالیت کرد.

دلتنگ اردو نگردیده اید؟ فکر می کنم اولین اردویی باشد که شما حضور ندارید؟

بله دلتنگ که هستم چون بعد از 12 سال اولین اردویی است که نیستم.

تمرین می کنید؟

وزنه برداری نه. اما باید تمرین های دیگر را انجام دهم و رژیم بگیرم و کم کم وزنم را پایین بیاورم. خلاصه ما معتاد ورزش هستیم و نمی توانم ورزش نکنم.

چقدر با خودتان کلنجار رفتید تا بتوانید به این تصمیم قطعی برسید که الان دیگر وقت خداحافظی است؟

خیلی سخت بود. من حتی تصمیم را به همسرم نگفتم چون این احتمال را می دادم شاید در آخرین لحظات پشیمان شوم. از همه سخت تر برای ورزشکار است که در این سن و سال بخواهد ورزش را کنار بگذارد. اما شرایط زانویم به گونه ای بود که دیگر اجازه نمی داد کار کنم . در جاکارتا زانویم خیلی اذیت کرد و آنجا دیگر تصمیم خودم را قطعی کردم.

در این مدت کسی کوشش نکرد که شما را از تصمیم تان منصرف کند؟

بله خیلی ها. خانواده ام خیلی سعی کردند مردم هم درخواست داشتند اما بهتر بود خداحافظی کنم. خیلی روی این تصمیم فکر کردم.

چه مدت زمان روی این تصمیم فکر کردید؟

از 20 روز یک ماه قبل از اعزام به بازی های آسیایی به دلیل مشکل زانویم داشتم در مورد خداحافظی فکر می کردم. در جاکارتا با توجه به اینکه فضای تمرینی و آب و هوایی عوض شد درد زانویم هم بیشتر شد و آنجا دیگر تصمیم قطعی گرفتم.

دیگر کاری نمی شد برای زانویتان انجام داد؟

هر کسی، هر کاری می توانست روی زانویم انجام داد، هم جراحی اش خیلی خوب بود و هم دوره بازتوانی. اما من برای اینکه به المپیک برسم از سه ماه و نیم بعد از عمل جراحی آغاز به تمرین کردم اما تجربه می گوید این کار، کار درستی نبود و همان فشار زود باعث شد دیگر نگردد کاری کرد.

بازگشت سعید علی حسینی روی این تصمیم خداحافظی تاثیر داشت؟

نه، هر کسی راه خودش را می رود. اگر توان وزنه زدن را داشتم قطعا خداحافظی نمی کردم.

حاشیه های المپیک ریو و بار روانی که داشت، روی این مساله تاثیر نداشت؟

بار روانی همه مسابقه ها داشتند. حتی همین بازی های آسیایی خیلی از لحاظ ذهنی اذیتم کرد اما روی خداحافظی ام تاثیر نداشت.

اما جلود از دست شما راحت شد؟

من از دست او راحت شدم (با خنده).

البته آن ها با شما مسئله ای نداشتند و شاید بحث سر نفر دیگری بود.

بعد از المپیک ریو دیگر مشکل شان با من بود. بین یک ضرب و دو ضرب مرسوم است رییس یا دبیرکل فدراسیون دنیای می آیند و به سه نفر اول تبریک می گویند. در بازی های آسیایی جلود دبیرکل فدراسیون دنیای آمد و در حالی که وزنه بردار ازبک روبروی من و سعید کنار من تمرین می کردند به آن ها تبریک گفت و رفت اما با من حرفی نزد و دست نداد. داشت دوباره کدهایی به من می داد که سر دو ضرب حواسم باشد.

به فکر رفتن از ایران هم هستید؟

برای مهاجرت قطعا نه اما ممکن است پیشنهادات مربی گری گردد آن موقع در موردش فکر می کنم.

تاکنون پیشنهاداتی از کشورهای دیگر داشته اید که برای آن ها وزنه بزنید؟

بله. سال 2013 که آن مسائل برای ما پیش آمد، دو پیشنهاد خارجی خوب داشتم که از کشورهای اطراف خودمان بودند.

وسوسه نشدید قبول کنید؟

نه. اصلا دوست نداشتم بروم.

پیشنهاد سرمربی گری تیم ملی گردد قبول می کنید؟

نمی دانم. فعلا به این مسائل اصلا فکر نمی کنم.

اصلا به مربی گری علاقه دارید؟

بله خیلی. فکر می کنم مربی خوبی هستم. در تمرین ها خیلی می توانستم به بچه های دیگر یاری کنم. کاری از دستم برمی آمد انجام می دادم.

حتی اگر شرایط و امکانات ما به همین شکل باشد باز هم قبول می کنید؟نمی دانم. باید به آن فکر کنم.

چرا هر مساله و مسئله ای در تیم ملی وزنه برداری پیش می آمد شما آن را مطرح می کردید و پیگیرش بودید به نوعی سپر بلا بودید. فکر می کردید چون به نوعی برش داشتید، سعی می کردید پیگیر مسائل باشید؟

نه. بچه ها از من می خواستند. آخرین بار که با وزیر در مورد مسائل صحبت کردم قبلش بیرانوند دبیر فدراسیون گفت وقتی وزیر و آقای صالحی امیری می آیند به همه نمی توانند فرصت صحبت بدهند و یکی به نمایندگی از بچه ها حرف بزند و مسائل را بگوید. بچه ها همه گفتند بهداد حرف بزند. در واقع بیشتر خواسته خود آن ها بوده که من حرف بزنم. این طور نبود که خودم بخواهم این کار را انجام بدهم یا خودنمایی کنم و بگویم بزرگتر تیم هستم. اصلا این طور نبوده است.

نگران نبودید این کار شما باعث ایجاد حاشیه برایتان گردد و بگویند همیشه در حال مطرح کردن یک مشکل هستید؟

نه. برایم اهمیتی نداشت.

در این سال هایی که تمرین می کردید تاکنون از این که وزنه بردار شدید هم پشیمان گردیده اید؟

بله. وقتی فشار تمرین ها زیاد بود و زمانی که درد داشتم پیش می آمد که پشیمان شوم. البته برای همه ورزشکاران چنین مساله ای پیش می آید که به خودشان فحش می دهند چرا به این رشته آمده اند (با خنده).

خانواده شما همیشه از شما حمایت داشتند؟

شاید یکی از دلایل موفقیت من خانواده ام بودند چون حمایتم کردند. می دیدم برخی از بچه های متاهل چقدر از سوی همسرشان تحت فشار بودند. البته آن ها مقصر نبودند چون می خواستند همسرشان کنارشان باشد. اما خدا را شکر هیچ وقت چنین مسئله ای نداشتم و همیشه حمایت شدم. واقعا همسرم خیلی تاثیرگذار بود.

پس از اینکه خداحافظی کردید، واکنش همسرتان چگونه بود؟

بعد از مسابقه که با هم صحبت کردیم شوکه گردیده بود که چرا چنین تصمیمی گرفته بودم. وقتی دلایلم را برایش گفتم قانع گردیده بود. چون خودش از نزدیک شرایط من را دیده بود و می دانست چقدر اذیت شدم از این رو حمایتم کرد.

چرا اصلا سمت وزنه برداری رفتید؟

به هر حال هر آدمی در زندگی اش اشتباه می نماید، من هم اشتباه کردم (با خنده). زمانی که 13 ساله بودم دوستم که وزنه بردار بود و پدرش هم وزنه برداری کار می کرد به من گفت برای تعطیلات تابستان برویم وزنه برداری. بعد از سه ماه تابستان او وزنه برداری را رها کرد و به سمت درس و مدرسه رفت اما من ادامه دادم.

شما هم در این راه سختی کشیدید، مثلا همانند رضازاده گردیده بود که مسافت طولانی را پیاده تا باشگاه هر روز بروید؟

بله من هم سختی زیادی کشیدم. البته خدا را شکر خانواده ام همیشه حمایتم کردند این طور نبوده برایم کم بگذارند یا اجبارم نمایند که بروم کار کنم اما از بچگی دوست داشتم روی پای خود بایستم و خودم پول دربیاورم. اذیت می شدم دستم را جلوی پدرم دراز کنم و بگویم به من پول بدهد. از این رو 2-3 سال اول وزنه برداری که هنوز خیلی حرفه ای کار نمی کردم سه ماه تابستان را از ساعت 6 صبح تا 2-3 بعدازظهر می رفتم سر ساختمان و زیر دست بنا کارگری می کردم. بعد از آن سر تمرین وزنه برداری می رفتم. خودم دوست داشتم این کار را انجام بدهم و واقعا خانواده ام اجبارم نکردند.

اولین قهرمانی که به دست آوردید چه مسابقه هایی بود؟

مسابقه های استانی در آمل بود که اول شدم و برای مسابقه های قهرمانی کشور انتخاب شدم. در قهرمانی کشور دوم شدم و به تیم ملی دعوت شدم اما یادم نمی آید چه سالی بود.

با کدام ورزشکاران غیر از وزنه برداری رفت و آمد خانوادگی دارید؟

حمید سوریان، احسان لشگری، کمیل قاسمی، اکبر دودانگه، احسان حدادی، رضا رودکی و پیمان رجبی.

در این سالهای اخیر نسبت به قبل خیلی تغییر نموده بودید به گونه ای که سعی می کردید کمتر حاشیه اطرافتان باشد و اگر حرفی می زنید خیلی تنش زا نباشد. این تغییر از کجا شکل گرفت؟

به هر حال آدم تغییر می نماید و در طول سالها چیزهای جدیدی یاد می گیرد و تجربیات جدیدی به دست می آورد که باعث می گردد سال به سال تغییر کند. همه همین طور هستیم. البته شاید یکی از دلایلش این است که سیاسی شدم(باخنده).

در نظر دارید وارد سیاست شوید مثلا شورای شهر؟

شورای شهر نه. اما ارشدم را در رشته علوم سیاسی گرایش روابط بین الملل از دانشگاه قم گرفتم. دوشنبه هفته گذشته هم سرانجام نامه ام را ارئه دادم. سعی می کنم از تجربیاتی که به دست می آورم و چیزهای جدیدی که یاد می گیرم در زندگی ام استفاده کنم.

علاقه دارید روزی وارد مجلس شوید؟

نه. علاقه دارم کاملا در ورزش باشم. مقطع کارشناسی تربیت بدنی خواندم و به نظرم تمام چیزهایی که باید از ورزش یاد بگیرم را عملی به دست آوردم از این رو تصمیم گرفتم در شاخه دیگر هم اطلاعات کسب کنم تا از این طریق به رشد خودم یاری کنم.

همانطور که مثلا در مورد علی دایی گفته می گردد باید افرادی مثل او رییس فدراسیون باشند یا در فیفا کرسی بگیرند، خب این صحبت مثلا در وزنه برداری در مورد شما هم هست که رییس فدراسیون شوید.

خیلی علاقه دارم بتوانم یک کرسی بین المللی داشته باشم تا از حق ورزشکاران دفاع کنم. البته کرسی تاثیر گذار. اما به نظرم وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک باید دست افراد سیاسی باشد. چون کار کاملا سیاسی است و باید سیاست گذاری های کلان در آن انجام گردد و باید بودجه از دولت گرفته گردد و در دولت برش داشته باشند. البته حس می کنم الان جای ورزشکاران تحصیل نموده ما در بخش های مدیریتی ورزش حالا در رده های پایین تر خالی است در حالی که ورزشکاران بزرگ و تحصیل نموده زیادی داریم.

اینکه علاقه ندارید وارد سیاست شوید به دلیل اتفاقاتی است که برای ورزشی ها در شورای شهر رخ داد؟

بله تاثیر گذار بوده است.

یعنی اگر شرایط ورزشی های شورای شهر به شکل دیگر بود، امکان داشت شما هم بخواهید روزی حضور در شورای شهر را تجربه کنید؟

نه خیلی کم احتمال این مسئله وجود داشت.

برنامه ای برای نقش آفرینی در کارهای عمومی و اجتماعی ندارید؟

یک سری کارها داریم انجام می دهم. چند روز پیش دیداری با آقای پیوندی رییس جمعیت هلال احمر داشتم. برنامه هایی داریم تا با استفاده از موقعیتی که دارم کارهای عام المنفعه انجام دهیم. چون هلال احمر هم دستش خیلی باز است. صحبت هایی شد و برنامه ریزی هایی شد تا ان شاءالله از این موقعیت در جهت یاری به مردم استفاده کنیم.

اگر به گذشته برگردید باز هم به همان شکل با سرمربی تیم ملی (کوروش باقری) برخورد می کنید و آن اتفاقات پیش می آمد؟

خیلی شرایط فرق نموده است. شرایط فکری و ذهنی من با توجه به تجربیاتی که به دست آورده ام، خیلی متفاوت گردیده است.

یعنی آن کار اشتباه بوده؟

نمی توان گفت اشتباه بوده است. به هر حال خواسته ای بود و اتفاقاتی افتاد که البته خیلی از آن اتفاقات را خیلی ها نمی دانند. به نظرم بزرگترین اشتباهی که آن موقع صورت گرفت، اشتباه مدیریتی بود. مدیری که آن موقع بود، خوب مدیریت نکرد و باعث شد به یک چالش بزرگ تبدیل گردد. وگرنه چیزی نبود که آن قدر بخواهد بزرگ گردد.

الان که به 12 سال قبل خود نگاه می کنید از خودتان راضی هستید؟

خدا را شکر من به آن چیزی که می خواستم رسیدم. البته یک مدال المپیک دیگر هم می خواستم بگیرم که نشد اما غیر از آن به هر هدف و آرزویی که داشتم رسیدم. آخرین آرزویم این بود که با مدال طلا خداحافظی کنم که خدا را شکر این اتفاق رخ داد.

تاکنون برای المپیک ریو خودتان را سرزنش کردید؟ مثلا کاش به گونه دیگر عمل می کردم.

یکی از بزرگترین اشتباهات دوران ورزشی ام انتخاب وزنه های دوضرب در المپیک بود. نمی خواهم 100 درصد بندازم گردن سجاد انوشیروانی یا خودم. هر دو مقصر بودیم. جا داشت یک مقدار وزنه را کمتر انتخاب کنیم ولی خب در آن شرایط سخت و با آن بحران ها و هجمه ای که رویمان بود آن تصمیم را گرفتیم. با هم همفکری کردیم و وزنه را انتخاب کردیم. به هر حال در ثانیه باید تصمیم می گرفتیم.

آن موقع که وزنه های شما پذیرفته نشد، کار دیگری واقعا نمی شد انجام داد؟

فکر می کنم بزرگترین کاری که می توانستیم انجام بدهیم اما انجام ندادیم این بود که زمان را از دست دادیم. وقتی هیات ژوری رای داوران را وتو می نماید مدت زمان بسیار کوتاهی داریم تا اعتراض کنیم تا فیلم آنالیز گردد اما متاسفانه این زمان را از دست دادیم. در المپیک 2008 پکن، در دسته 85 کیلوگرم وزنه بردار چین و بلاروس سر مدال طلا رقابت داشتند. وزنه بردار چین 214 کیلوگرم را زد مربیان بلاروس اعتراض کردند و هیات ژوری با بازبینی فیلم، وزنه را قبول نکردند. البته وزنه بردار چینی در مرحله بعدی این وزنه را زد و طلا گرفت.

فکر می کنید مهمترین مشکل ورزش ایران چه چیزی است؟

ما مسائل زیرساختی و سخت افزاری داریم و همه رشته ها با آنها دست و پنجه نرم می نمایند. حتی یک سری از رشته هایمان در سطح تیم ملی برای محل تمرین هنوز مشکل دارند. این مشکل بزرگی است. حتی خود سالن تمرین وزنه برداری هم استاندارد نیست. مشکل دیگر این است که پزشکی ورزشی نتوانسته با ورزش ادغام گردد. این دو باید در کنار هم قرار گیرند تا میزان مصدومیت ورزشکاران کم گردد. ما خیلی مصدوم داریم. دانشگاه دارد راه خودش را می رود و مسائل تئوری را یاد می دهد و ورزش هم راه خودش را. در صورتی که اگر این دو ادغام شوند، به نظرم خیلی یاری می نمایند.

یعنی مثلا زمانی که شما می خواستید وزنه بردار شوید اطلاع نداشتید کدام حرکت یا کدام شکل حرکت باعث آسیب می گردد؟

نه. همه چیز تجربی است. البته این خواستن باید از هر دو طرف یعنی دانشگاه و فدراسیون ها باشد. اما جا دارد تعاملات بین این دو طرف بیشتر گردد و قطعا تاثیر مثبتی هم دارد.

در این سالها از موفقیت کدام یک از وزنه برداران خیلی خوشحال و ذوق زده شدید؟

بیشترین مدالی که ذوق کردم، مدال نقره نواب نصیر شلال در المپیک لندن بود. انصافا خیلی ذوق کردم و بالا و پایین پریدم. با آن رقبایی که داشت در تیم شش نفره ما، کمترین شانس را همه برای نواب قائل بودند بنابراین وقتی مدال گرفت خیلی خوشحال شدم.

سهراب مرادی چطور؟ چون در مسابقاتی که با هم بودید، پشت صحنه کنارش قرار می گرفتید؟

برای سهراب هم خیلی خوشحال می شدم. سهراب خیلی بیشتر از این می توانست مدال بگیرد. از سال 2008 که در مسابقات بزرگسالان شرکت کرد این توانایی را داشت که تا به امروز مدال بگیرد. اما خب بدشانسی هایی در این راه داشت اما الان که روی دور مدال دریافت افتاده من هم خیلی برایش خوشحالم. سهراب شرایطش به گونه ای گردیده که از قبل مدال هایش را برایش کنار می گذارند از این رو از قبل می دانیم مدال می گیرد.

به عنوان یک کارشناس در مورد تصمیماتی که کیانوش رستمی گرفت و راهی که رفت چه نظری دارید؟

در حق کیانوش در بازی های آسیایی خیلی بی مهری شد. ما که وزنه بردار هستیم می دانیم وقتی یک نفر بخواهد تغییر وزن بدهد حداقل یک سال زمان می برد تا در وزن جدید جا بیفتد و در این مدت هم وزنه زدن واقعا برایش سخت است. کیانوش تازه 3، چهار ماه بود که می خواست تغییر وزن بدهد و بین 85 تا 94 کیلوگرم هم باید 9 کیلوگرم وزنش را بالا می آورد و این روی تکنیک سرعت تاثیر گذاشت. از این رو انصافا هم در رکورد گیری و هم در این مسابقه خیلی به او فشار آوردند.

در کل در مورد اتفاقاتی که در این سه ، چهار ساله اتفاق افتاده باید بگویم وقتی فدراسیون این مجوز را داده خودش هم پاسخگو هست. درست است بعد از حسین توکلی با هیچ مربی کار نکرد و تنها مربی که کار کرد برادرش بود. وقتی فدراسیون این مجوز را به او می دهد تمام برنامه هایش تا جایی که اطلاع دارم با هماهنگی آقای مرادی بوده است و خارج از برنامه های فدراسوین کار نمی کرد.

به نظر شما کار کیانوش خوب بود؟

نظر شخصی اش این بود و من هم به نظر شخصی او احترام می گذارم. سعی می کنم از اوحمایت کنم چون قهرمان بزرگی است.

شما هیچ وقت این حس را نداشتید که بین او و شماها دارد تبعیض ایجاد می گردد؟

نه. هیچ کسی اعتراض نکرد. چون ما و کیانوش یک هدف داشتیم حالا ما اعتقاد داشتیم فلان راه را برویم به هدف می رسیم اما کیانوش اعتقاد داشت از راه دیگر به هدفش می رسد. درست است راه فرق می کرد اما مقصد یکی بود.

اگر شما سرمربی تیم ملی بودید با تنها تمرین کردن کیانوش موافقت می کردید؟

نمی دانم. در هر دو صورت حاشیه است. این مسائل را باید فدراسیون سیاست گذاری کند و بگوید آقای مربی سیاست ما در قبال این ورزشکار به این صورت است.

در این مدت مربیان تیم ملی بارها تغییر کردند و شاید برخی ها از لحاظ مدالی، با شما قابل مقایسه نبودند با این حال با همه کار کردید. چرا ؟

مربیان که عوض می شوند، این طور نیست که سیستم کلی کار هم عوض گردد. سال 2000 که آقای ایوانف آمد سیستمی را وارد وزنه برداری ایران کرد که همه ما با این سیستم کارکردیم و قهرمان هم شدیم. همه ما چیزهایی که یاد گرفتیم از ایوانف بود و کلیات سیستم تمرینی ما همین است و حالا مقداری جزئیات فرق دارد. وقتی ما با کلیات سیستم مسئله ای نداشته باشیم، جزئیات هم حل می گردد. برنامه تمرینی همه تقریبا 80-90 درصد یکی است.

یعنی برنامه تمرینی ما در این سالها تغییر ننموده است؟

نه

احتیاج نیست تغییر کند؟

قطعا احتیاج است تغییر کند. تجربه ثابت نموده این برنامه تمرینی روی چهار وزن دوم تاثیر دارد و جواب می دهد. حتی وزنه برداران بلغارستان هم در چهار وزن دوم مدعی بودند و مدال می دریافتد و در چهار وزن اول مدال نمی دریافتد. ما برای اینکه در چهار وزن اول موفق شویم احتیاج است مربیانی از شرق آسیا بیاوریم خصوصا مربیان با کیفیت چینی تا علمی که در مورد سبک وزن دارند را به ما منتقل نمایند.

پدربودن سخت است؟

شیرینه. چون کمتر در خانه بودم مخصوصا وقتی تمرین می کردم ساعت 7صبح از خانه می رفتم و 9 شب برمی گشتم. اگر چند ساعت باقی مانده تا وقت خوابم را برای دخترم وقت نمی گذاشتم، کمبود پدر را احساس می کرد. سعی می کردم تا ساعت خوابم برایش وقت بگذارم. خیلی ارتباط نزدیکی هم با هم داریم.

دختر به وزنه بردار می دهید؟

اگر آدم خوب باشه چرا که نه.

قهرمان المپیک باید باشه؟

باید مورد خوبی باشه. فقط مدال مهم نیست. حالا باید دید آن موقع خودشان چه چیزی می خواهند.(با خنده)

دختر داشتن خیلی خوبه؟

بله. دختر خیلی خوبه اما پسر مال مردمه(باخنده).

به فکر دریافت مدرک دکترا هم هستید؟

در این مدت خیلی به من فشار آمد. هم مشغول تمرین بودم و هم درس. مقداری استراحت می کنم بعد تصمیم می گیرم اما دوست دارم مدرک دکترا بگیرم.

برخی از ورزشکاران ما وقتی به یک مدالی می رسند، به نظر می رسد دچار غرور کاذب می شوند و دیگر مثل گذشته زحمت نمی کشند و بعد خیلی زود از صحنه محو می شوند. فکر می کنید دلیل این اتفاق چه چیزی است؟

زندگی قبل از قهرمانی با بعد از آن خیلی متفاوت است. شما فکر کنید مثلا بهداد سلیمی از یک قشر متوسط رو به پایین قهرمان دنیا می گردد و بعد به او جایزه می دهند ، پول تو دستش می آید محبوب می شوند ومردم، دختر و پسر به او ابراز علاقه می نمایند. در این شرایط اگر مدیریت نگردد و کسی نباشد در این شرایط به او یاری کند، این موارد می تواند تاثیر منفی داشته باشد. من یکی از امتیاز های زندگی ام این بود که در آن موقع که قهرمان دنیا شدم، حسین توکلی و کوروش باقری تجربیاتشان را در اختیار من می گذاشتند. می گفتند الان فلان اتفاق برایت می افتد و باید این راه را بروی. مشاوره های خوبی به من دادند و خیلی تاثیر گذار بودند تا من بتوانم خودم را حفظ کنم و چندین سال در سطح اول ورزش باشم.

به کدام ورزشکار علاقه دارید؟

لبرون جیمز را خیلی دوست دارم. بسکتبال خیلی دوست دارم و کم و بیش دنبال می کنم. شخصیت لبرون جیمز و ابهتی که دارد را خیلی دوست دارم. مسی را هم خیلی دوست دارم.

ورزشکاران داخل ایران چی؟

من همه را دوست دارم(باخنده).

وقتی کم سن و سال بودید رقابتهای کدام وزنه بردار را دنبال می کردید؟

حسین رضازاده. خیلی بچه بودم که وزنه می زد.

با رضازاده ارتباط خوبی دارید؟

بله. ما با هم رابطه بدی نداریم و مسئله ای نداریم.

فوتبال را دنبال می کنید؟

مسابقات تیم نساجی را کامل دنبال می کنم.

علیرضا حیدری و هادی ساعی بازیگر شدند. به شما هم چنین پیشنهادی گردد، قبول می کنید؟

نه. اصلا استعدادی در بازیگری ندارم. نه در خوانندگی استعداد دارم نه بازیگری.

به چه تفریحی علاقه دارید؟

من به همه چیز علاقه دارم کتاب خواندن. موسیقی. سفر.

بدترین حرفی که در مورد خودتان زده گردیده چه چیزی بوده است؟

من اصلا به شایعه ها اهمیت نمی دهم و در ذهنم نمی ماند.

آخرین باری که دعوا کردید چه زمانی بود؟

زمانی که دبیرستان بودم. هفت، هشت نفر باهم دعوایمان شد. هم زدم هم خوردم (باخنده).

رابطه تان با شبکه های اجتماعی چطور است؟

خوب است.

چرا مدیر برنامه ندارید؟

چون مدیر برنامه در ایران به این شکل توجیحی ندارد.

یک اتفاقی که برای شما افتاد پخش شدن آدرس منزل و شماره تلفن شما بود، سر آن مسئله خیلی اذیت شدید؟

بله. از خواب بیدار شدم دیدم تماس های زیادی با من گرفته شد. یک نفر پیغام داده بود که آقای سلیمی برو بگو آدرس منزل و شماره تلفنت را از روی سایت بردارند. متوجه شدم قرارداد من با تیم یاسین پیشرو بدون محو کردن آدرس منزل و شماره تماسم روی سایت گذاشته گردیده بود.

این پخش شدن آدرس منزل و شماره تلفن باعث شد کسی مثلا در خانه شما بیاید؟

کسی در خانه نیامد اما خیلی زنگ می زدند. شماره ام را عوض نکردم و فقط جواب نمی دادم.

یک خاطره تلخ و یک خاطره شیرین از دوران قهرمانی.

خاطره تلخ من المپیک ریو بود و خاطره شیرینم خداحافظی در بازیهای آسیایی جاکارتا با مدال طلا بود.

خداحافظی برای هر ورزشکاری تلخ است. چرا از آن به شیرینی یاد می کنید؟

تلخی هم دارد اما اینکه آن گونه که دوست داشتم تمام شد و با مدال طلا خداحافظی کردم برایم شیرین بود.

تو این سالها کدام وزنه بردار بود که فکر می کنید به حقش نرسید و حیف شد مدال نگرفت؟

رسول تقیان توانایی مدال داشت که نگرفت. سعید علی حسینی بود که خدا را شکر الان دارد مدال هایش را می گیرد. در یک مقطعی هم سهراب مرادی بود.

در مورد شرایط اقتصادی کشور هم صحبت می کنید ، قطعا شما هم مثل خیلی از مردم دیگر نگران آینده خود و فرزندتان هستید؟

کشور در شرایط بحرانی است. من کاری به مدیریت کلان کشور ندارم به هر حال سیاست هایی اتخاذ گردیده است. اما به نظرم بهتر است خودمان به همدیگر رحم کنیم. هنوز تحریمی آغاز نگردیده که همه چیز گران گردیده یا برخی کالاها پیدا نمی گردد. تاحدودی مقصر را خودمان می دانم که کسی کاری از دستش برمی آید و انجام نمی دهد. در همین بحث پوشک هفته پیش شمال بودم و دو، سه شهر را گشتم اما نتوانستم برای دخترم پوشک پیدا کنم. دولت که این پوشک هارا قایم نمی نماید. ما خودمان هستیم آنها را قایم می کنیم.

حالا پوشک پیدا کردید؟

بله اما با قیمت بالا. یک ماه و نیم پیش پوشک ایرانی را بسته ای 38 هزار تومان خریده بودم اما اکنون برای هر کدام 83 هزار تومان پول دادم. شش بسته پوشک خریدم و 498 هزار تومان پول دادم. به همسرم گفتم این بار آخر بود پوشک می خریدم. سعی کند بچه را از پوشک بگیرد(باخنده).

بهداد سلیمی را در یک جمله تعریف کنید؟

من خیلی آدم خوبی هستم (باخنده). چه بگویم.

-نظرتان را راجع به این کلمات بگویید.

حسین رضازاده: ابرقهرمان، در وزنه برداری مثل او کم داریم

علی مرادی: مدیر خوب و دوست داشتنی

تاماش آیان: طلای المپیک (باخنده).

کوروش باقری: ورزشکار و مربی بزرگ

وزنه برداری: همه چیز را با هم دارد. درد و رنج، سختی و لذت را. ما وزنه بردارها یک جاهایی دیگر معتاد این رشته می شویم.

خبرگزاری خبرنگاران: شاید باورتان نگردد من سه سایت را همیشه چک می کنم یکی صفحه ورزشی خبرنگاران است. خبرنگاران تنها خبرگزاری است که همیشه و دائما چک می کنم چون همیشه خبرهایش کامل و موثق است.

آتنا خلیلی - خبرنگاران

منبع: خبرگزاری ایسنا
انتشار: 14 دی 1397 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: fastnote.ir شناسه مطلب: 44

به "ناگفته هایی از شروع تا سرانجام یک نابغه، 90 دقیقه با بهداد سلیمی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ناگفته هایی از شروع تا سرانجام یک نابغه، 90 دقیقه با بهداد سلیمی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید