سفرنامه بلیز، جستجو در بقایای مایا
به گزارش یادداشت سریع، بلیز کشوری است ناشناخته در آمریکای مرکزی. با سفرنامه ای از این کشور و گشت وگذار در خواستگاه تمدن مایا همراه باشید.
بلیز (Belize) نام کشوری است کمتر شناخته شده در منطقه کارائیب، در آمریکای مرکزی. موقعیت جغرافیایی بلیز، جاذبه و پدیده های طبیعی کم نظیری را برای آن به ارمغان آورده است. از طرفی از آنجایی که این کشور از منطقه های بود که تمدن مایا در آن شکل گرفت، آثار و جاذبه های تاریخی و فرهنگی بسیاری در آن واقع شده است.
به همین بهانه به سراغ خاطراتی از سفر یک ماجراجو، خسه تابیت (Jesse Tabit)، به این کشور رفته ایم. لازم به اشاره است که این سفرنامه از زبان خود نگارنده آن است.
قبل از هر مورد باید اعتراف کنم که من یک ماجراجوی حرفه ای نیستم. فقط از زمان بچگی با تماشا هر فیلم قهرمانی و ماجراجویانه ای، حس کنجکاوی ام تحریک می شد و آدرنالین ترشح می کردم! با این وجود هیچ وقت حتی فکرش را هم نمی کردم که دست به چنین کارهایی بزنم و به منطقه ها دورافتاده سفر کنم.
به هر ترتیب که بود به شکل باورنکردنی ای برنامه سفرم به منطقه ای بکر جور شد و در نهایت بلیز مقصد سفر من شد. کشوری بکر و کمتر شناخته شده که در آمریکای مرکزی واقع شده است. شهر سن ایگناکیو (San Ignacio) شهری بود که با تاریخی کهن و طبیعتی دست نخورده، منتظر من بود. با این مشخصات می توانستم برای اولین بار مانند فیلم های هالیوود به دل طبیعت و ماجراجویی بزنم.
بلافاصله با قدم گذاشتن در یکی از محل های قدیمی متوجه شدم که به یکی از تاریخی ترین و کهن ترین منطقه ها کره خاکی آمده ام. این منطقه که از خواستگاه ها و مکان هایی است که تمدن مایا در آن حضور داشتند، به خوبی گواه این امر بود. نام این منطقه که کاهال پچ (Cahal Pech) است، به معنی منطقه چوب ها است. با توجه به مستندات و شواهد، قدمت این محل را می توان به 1100 تا 800 سال پیش از میلاد مسیح نسبت داد. زمانی که از آن بیشتر به عنوان چراگاه و مرتع استفاده می شده است.
با کمی جلوتر رفتن به صحن بزرگی رسیدم. مکانی که از راهروها و میدان های متعدد تشکیل می شد. از این محل به عنوان زمین بازی و مسابقات ورزشی استفاده می شده است. رقابت هایی شبیه به راگبی و بسکتبال امروزی که با توپ و تجهیزات مخصوصی برگزار می شد و احتمالا تیم بازنده برای خدایان قربانی می شد! همین موضوع شرایط را برای عضویت و طرفداری از تیمی به خصوص، کمی سخت می کرد.
پس از گشت وگذار در این میادین به غار بلو هل (Blue Hole) رفتم. مکانی که طبیعت منحصربه فرد این منطقه را در خود جای داده بود. تصمیم گرفتیم همراه با راهنمای تور در این غار کند و کاو کنیم. برای گذر از بعضی مسیرها مجبور بودیم مانند اهالی مایا سینه خیز جلو برویم. هرچه پیش می رفتیم، مسیرها تنگ تر و تنگ تر می شدند.
از طرفی هاله ای از گردوخاک و مواد معدنی در هوای غار دیده می شد و از طرف دیگر خفاش های آویزان را می دیدیم. جلوتر که رفتیم بالاخره توانستیم به آثار و دست نوشته های حکاکی شده بر دیوار که بر جای مانده از زمان مایا ها بود، برسیم. در عجب بودم که برای چنین کاری چرا جایی به این تنگ و تاریکی را انتخاب نموده بودند! به هر ترتیب که بود توانسیم از غار خارج شویم و جان سالم به در ببریم.
همان طور که گفتم بلیز هر کسی را برای ماجراجویی طلب می نماید. به همین علت پس از خارج شدن از غار نوبت به سواری رفتن و گشت وگذار در دل طبیعت آن رسید. توری 2 ساعته که در جنگل های این منطقه و سوار با اسب پیموده می شد.
مانند دیگر منطقه ها جنگلی انبوه، مسیرها بسیار به هم شبیه بودند و حقیقتا بدون راهنما و تیم حرفه ای، احتمال گم شدن در آن بسیار بالا بود. از طرفی چنین تجربه ای آن هم سوار بر اسب و در حال خوردن میوه های تازه جنگل بسیار وصف ناشدنی است.
پس از یک ساعت اسب سواری و گذشتن از شاخ و برگ های تودرتو به یک آبشار و رودخانه ای خروشان رسیدیم. به راستی که این منطقه هیچ چیزی از جنگل های آمازون کمتر نداشت.
ناگهان از خود بی خود شدم و برای آب تنی به رودخانه پریدم. چشم اندازها و مناظری که پیش رویم بود به معنای واقعی کلمه محصورکننده بودند.
پس از تور جنگل و ماجراجویی در طبیعت منطقه، به محل اقامتم برگشتم و کمی استراحت کردم. عصر آن روز تصمیم گرفتم که سری هم به محوطه هتل بزنم. اینجا بود که برای اولین بار توانستم ایگوانا ببینم. دایناسورهای کوچک یا مارمولک های بزرگی که موجودات جالب و بامزه ای هستند.
این بود سفرنامه ای مختصر از خاطرات فراوان سفرم به بلیز. کشوری دورافتاده و شگفت انگیز که بسیاری از اولین ها را در آن تجربه کردم. اگر تا به امروز مانند من دنبال ماجراجویی در فیلم های هالیوودی بوده اید یا اگر کلا اهل ماجراجویی هستید، حتما بلیز را در لیست مقاصد سفرتان قرار دهید.
منبع: کجارو / fodors.com